♥ دنیای رمانتیک ♥ ـ تقدیم به کسی که دوسش دارم...

نفس ها

یه نفس دور از تو بودن واسه من ماهی و سالی
 با یه عکس و چند تا نامه پر نمی‌شه جای خالی
میون بود و نبودت جای خالیتُ حساب کن
 وقت اومدن تموم ثانیه‌ها رو جواب کن
یه عالم فرقه میون از جدایی دق آوردن
 تا با دستای قشنگت تو خود عاشقی مردن
چشممُ به گریه بنداز فکر نکن تو عشق فقیرم
 ضرب تو ضربه‌ی ساعت زنده می‌شم و می‌میرم
قلبمُ به غصه بشکن نگاه کن به تیکه پارم
من به غیر از خواستن تو، رو لبم حرفی ندارم 

[ جمعه 27 مرداد 1391برچسب:نفس ها, ] [ 4 PM ] [ مسعود ] [ ]


شعر ابدی

 

http://img4up.com/up2/05912832773075800111.jpg

اگر برای تو شعری عاشقانه بخوانم

این شعر ، تا ابد با تو خواهد زیست

حتی وقتی که من دیگر نباشم

یا وقتی که دیگر میان ما عشقی نباشد

شعر عاشقانه ، بیشتر از آدمها می ماند

عاشقانت تو را ترک می کنند

اما شعر عاشقانه

همیشه با تو خواهد بود

پس بگذار برایت شعری عاشقانه بخوانم

شعری از اعماق جان

که مرا به یاد تو آورد

شعری که همیشه با تو بماند

[ پنج شنبه 19 مرداد 1391برچسب:, ] [ 1 PM ] [ مسعود ] [ ]


شکسته ام

 

دیده ای شیشه های اتومبیل را وقتی ضربه ای می خورند و می شکنند ؟  

شیشه خرد می شود ولی از هم نمی پاشد ؟ 

این روزها همان شیشه ام

خرد و تکه تکه

از هم نمی پاشم

ولی شکسته ام

حال و احوالم خوب نیست  به یه خواب طولانی مثل سفیدبرفی احتیاج دارم با این تفاوت که وقتی

 

ازخواب پاشدم

برگردم به اول و هیچکیو نشناسم


[ پنج شنبه 12 مرداد 1391برچسب:, ] [ 9 PM ] [ مسعود ] [ ]


تقدیـــر

 

http://img4up.com/up2/68232026831326959067.jpg

 

به امشب به تقدیر من عشق تو

به حالی که بی من ، تو داری قسم

به عنوان روزی که بردی منو

به حسی که گفتی میایی قسم

به دل خواهی اولین دلهره

به گاهی که با من نبودی قسم

جدا می‌شی و می‌رود خاطره

ولی شک نکن من به تو می‌رسم

نشد تا تو هستی من عاشق بشم

نشد قلب ما عشقو باور کنه

شب رفتنت آرزو می‌کنم

خدا وقت دوریتو کمتر کنه

به چشمای تو قبل هر گریه‌ای

قسم می‌خورم یاد تو با منه

قسم می‌خورم بغض این انتظار

یه روزی تو آغوشمون بشکنه

دوستدارم عشقم

[ پنج شنبه 12 مرداد 1391برچسب:, ] [ 9 PM ] [ مسعود ] [ ]


احساس من

http://img4up.com/up2/35100211848500541791.jpg

ای کاش احساسم گلی می بود ، میریخت عطرش را به دامانت

یا مثل یک پروانه پر میزد ، رقصان به روی طاق ایوانت

ای کاش احساسم کبوتر بود ، بر بام قلبت آشیان میکرد

از دست تو یک دانه برمیچید ، عشقی به قلبت میهمان میکرد

ای کاش احساسم درختی بود ، تو در پناه سایه اش بودی

یا مثل شمعی در شبت میسوخت ، تو مست در میخانه اش بودی

ای کاش احساسم صدایی داشت ، از حال و روزش با تو دم میزد

مثل هزاران دانه برفی ، سرما به جان دشت غم میزد

ای کاش احساسم هویدا بود ، در بستر قلبم نمی آسود

یا در سیاهی دو چشمانم ، خاموش نمیگشت و نمی آلود

ای کاش احساسم قلم میگشت ، تا در نهایت جمله ای میشد

یعنی که “دوستت دارم”ی میگشت ، تا معنی احساس من میشد !

[ پنج شنبه 12 مرداد 1391برچسب:, ] [ 11 AM ] [ مسعود ] [ ]


بهترین باش

http://sdm.netau.net/photos/5824988925b5.jpg

اگر نمی توانی بلوطی بر فراز تپه ای باشی ، بوته ای در دامنه ای باش

ولی بهترین بوته‌ای باش كه در كناره راه می‌روید

اگر نمی‌توانی بوته‌ای باشی ، علف كوچكی باش و چشم‌انداز كنار شاه راهی را شادمانه‌تر كن

اگر نمی‌توانی نهنگ باشی ، فقط یك ماهی كوچك باش

ولی بازیگوش‌ترین ماهی دریاچه

همه ما را كه ناخدا نمی‌كنند ، ملوان هم می‌توان بود

در این دنیا برای همه ما كاری هست

كارهای بزرگ

كارهای كمی كوچكتر

و آنچه كه وظیفه ماست

چندان دور از دسترس نیست

اگرنمی‌توانی شاه راه باشی ، كوره راه باش

اگر نمی‌توانی خورشید باشی ، ستاره باش

با بردن و باختن اندازه ات نمی گیرند

هر آنچه كه هستی ، بهتریـنـش باش

...

[ پنج شنبه 12 مرداد 1391برچسب:, ] [ 11 AM ] [ مسعود ] [ ]


دلتنگی

5_oleg-ib-podzorov

دلتنگی
خیابان شلوغی است
که تو در میانه‌اش ایستاده باشی
ببینی می‌آیند
ببینی می‌روند
و تو همچنان
ایستاده باشی...

[ سه شنبه 10 مرداد 1391برچسب:, ] [ 9 PM ] [ مسعود ] [ ]


اگه کسی رو دوس داری

http://img4up.com/up2/36414179062216003593.jpg

اگه کسی رو دوس دارین بهش بگین که دوســــش دارین
قبل از اینکه کس دیگه اى این کارو بکنه زيرا قلبها معمولا با كلماتي كه نا گفته مي مانند ميشكنند.

[ چهار شنبه 4 مرداد 1391برچسب:, ] [ 4 PM ] [ مسعود ] [ ]


نمـــی دانـم چــــرا ؟!

http://img4up.com/up2/88234677739045972492.jpg

نمـــی دانـم چــــرا ؟!

ایـن روزهــــا

در جـــواب هـــرکــــه از حـــالم مـــی پرســــد

تـــا مــــی گویــــم … ” خوبــــــــم “

چشمـــــانم

خیس مــــی شـــــود …

[ چهار شنبه 4 مرداد 1391برچسب:, ] [ 4 PM ] [ مسعود ] [ ]


خــــــــــو شـــــبــــــَـــــخــــــــــتـــــــــــــــی . . .

http://asheganeh.ir/

اگــــــــــــــر. . .

هـدفــی بــرای زنــدگــــی. . .

دلـــی بــــرای دوسـت داشـتـــن.  . .

و خـــدایـی بــرای پـــرستـــش داری . . .

خــــــــــو شـــــبــــــَـــــخــــــــــتـــــــــــــــی . . .


بخصوص برایت آرزو میکنم که خودت باشی

http://asheganeh.ir/

برایت رویاهایی آرزو میکنم تمام نشدنی
و آرزوهایی پرشور
که از میانشان چندتایی برآورده شود.
برایت آرزو میکنم که دوست داشته باشی
آنچه را که باید دوست بداری
… … و فراموش کنی
آنچه را که باید فراموش کنی.
برایت شوق آرزو میکنم. آرامش آرزو میکنم.
برایت آرزو میکنم که با آواز پرندگان بیدار شوی
و با خنده ی کودکان.
برایت آرزو میکنم دوام بیاوری
در رکود، بی تفاوتی و ناپاکی روزگار.
بخصوص برایت آرزو میکنم که خودت باشی

 


دیگر هیچ نمی شنوم

http://rainyangel.persiangig.com/image/6/7452433-md.jpg

دیگر
هیچ نمی شنوم
نه صدای گامت را
نه نغمه ي صدایت را

هیچ نمی شنوم
نه صدای ققنوس را
و نه صدای پرنده را
میانِ باغچه ی تنها

هیچ!
تنها سکوت است
زمزمه ی فواصل ثانیه
در خلوتِ حیاطِ بی تو

دیگر هیچ نخواهم شنید
من کَر شده ام
در هیاهوی بی صدای احساس
و در جستجوی کالبدِ بی مکان
...
اینجا
بی طنین است
جنجالِ حضور
در خیال و آرزو
به تمنای دریافت آزادی!


آغاز عشق ، ساحل وقایع دروغ بود …

آغاز عشق ، ساحل وقایع دروغ بود

عشقت دروغ ، کل حقایق دروغ بود

دست ظریف و خط شقایق دروغ بود

افسانه بود وقتی مهر تو بر دل نشست

آن لحظه ها ، تمام دقایق دروغ بود

حالا عبور می کنم از هر چه بود و هست

از هر چه چشم های مرا بر دل تو بست

قلبت ولی برای دلم تنگ میشود

صدها دریغ ، قلب من از سنگ می شود

شاید به سنگ بودن خود شرم می کنم

از تنگ بودن قلب خود شرم می کنم

خاتون روزهای قدیمی مرا ببخش

بعد از تو باز خاطره تکرار می شود

مثل طناب بر تن من دار می شود

یادش بخیر عشق تو تنها امید بود

دیگر گذشت ، عشق تو انکار می شود

مردی که رفت پیش خودش کم کسی نبود

چشمی که سوخت قاعدتا تار می شود

وقتی که رفت ، چشم تو بیدار می شود


عاشقانه ترین داستان(عشق...)

پیرمردی صبح زود از خانه‌اش خارج شد. در راه با یک ماشین تصادف کرد و آسیب دید. عابرانی که رد می‌شدند به سرعت او را به اولین درمانگاه رساندند. پرستاران ابتدا زخمهای پیرمرد را پانسمان کردند سپس به او گفتند: باید ازتو عکسبرداری شود تا جایی از بدنت آسیب ندیده باشد. پیرمرد غمگین شد و گفت عجله دارد و نیازی به عکسبرداری نیست. پرستاران از او دلیل را پرسیدند.
پیرمرد گفت
...
زنم در خانه سالمندان است. هر صبح آنجا می‌روم و صبحانه را با او می‌خورم. نمی‌خواهم دیر شود
!
پرستاری به او گفت: خودمان به او خبر می‌دهیم. پیرمرد با اندوه گفت: خیلی متأسفم. او آلزایمر دارد. چیزی را متوجه نخواهد شد! حتی مرا هم نمی‌شناسد
!
پرستار با حیرت گفت: وقتی که نمی داند شما چه کسی هستید، چرا هر روز صبح برای صرف صبحانه پیش او می‌روید؟ پیرمرد با صدایی گرفته، به آرامی گفت: اما من که می‌دانم او چه کسی است
...!


كاش غــــــــــــــــــرورم كشد به بيماري...

سال ها پيش از اين به مَــــــن گفتي

 

كه "مرا هيچ دوســــت مي داري؟"

 

گونه ام گرم شد ز سرخــــــي شرم

 

شــاد و سرمست گفتمــــــت "آري"

 

 

 

بــــــاز ديـروز جهــــــد مي كردي

 

كــــــه ز عهــــــد قديـــــــم ياد آرم

 

ســــــرد و بي اعتنا تــــــو را گفتم

 

كه "دگــــر دوســــــتت نمي دارم!"

 

 

 

ذره هاي تنــــــم فغــــــــــان كردند

 

كه خــــــــــــدا را! دروغ مي گويد

 

جز تــــــو نامي ز كــــس نمي آرد

 

جز تـــــــــو كامي زكس نمي جويد

 

 

 

تـــــــــا گلويم رسيـــــــــــد فريادي

 

كاين سخـــــن در شمار باور نيست

 

جز تـــــــــو، دانند عالمــي كه مرا

 

در دل و جان، هواي ديگـــر نيست

 

 

 

ليــــــك خامـــــــــوش ماندم و آرام:

 

ناله ها را شكستـــــــــه در دل تنگ

 

تا تپش هاي دل نهــــــــــــــــان ماند

 

سينه ي خسته را فشــــرده به چنگ

 

 

 

در نگاهــم شكفتـــــــــه بود اين راز

 

كه" دلـــــــم كي ز مهر خالي بود؟"

 

ليك تا پوشم از تـــــــو، ديده ي من

 

بر گل رنـــــگ رنــــــگ قالي بود

 

 

 

"دوســـــــــتت دارم" و نمي گويــم

 

تا غرورم كشـــــــــد به بيمـــــاري

 

زآنكه ميدانم اين حقيقــــــــــــت را

 

كه " دگر دوستم ... نمي داري..."


خواهان کسی باش که خواهان تو باشد

به دنبال کسی باش که تو را به خاطر زیبایی های وجودت

زیبا خطاب کند نه به خاطر جذابیتهای ظاهریت

Who calls you back when you hang up on him

کسی که دوباره با تو تماس بگیرد حتی وقتی تلفنهایش را قطع می کنی

who will stay awake just to watch you sleep

کسی که بیدار خواهد ماند تا سیمای تو را در هنگام خواب نظاره کند

wait for the guy who kisses your forehead

در انتظار کسی باش که مایل باشد پیشانی تو را ببوسد[حمایتگر تو باشد]

who wants to show you off to world when you are in your sweats

کسی که مایل باشد  حتی  در زمانی که درساده ترین لباس  هستی تورا به دنیا نشان دهد

who holds your hand in front of his friends

کسی که دست تو را در مقابل دوستانش در دست بگیرد

wait for the one who is constantly reminding you how much

he cares about you and how lucky he is to have you

در انتظار کسی باش که بی وقفه به یاد توبیاورد که تا چه اندازه برایش مهم هستی

و نگران توست و چه قدر خوشبخت است که تو را در کنارش دارد

wait for the one who turns to his friends and says that’s her

در انتظار کسی باش که زمانی که تو را می بیند به دوستانش  بگوید اون خودشه

[همان کسی  که می خواستم]


صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 10 صفحه بعد

Design

Design By : Lovelyrose